له شدم تا درون قابلمه
روی زخم اجاق افتادم
از دهن با تمام خوشبختی
مثل یک سوپ داغ افتادم
سرخ شد ازدحام حنجره ام
توی تنهایی تو رقصیدم
مثل پروانه نور گولم زد
توی دام چراغ افتادم
دارکوب سمج نگاهت بود
بر درختی که نقطه چینم کرد
پرتقالی که خونی است دلم
گیر زالوی چاق افتادم
باد سردی مرا به آه کشید
رو به روی تو باز خشکم زد
آن درختی که زرد شد من بود
روی دستان باغ افتادم
مثل نیلوفری که با مرداب...
مثل شب بوی روشن از تاریک...
مقصدم مثل رود دریا بود
توی این باتلاق افتادم
در خودم پا شدم که باشیم و...
هی به دنیا غزل بپاشیم و...
اتّفاقی قدیمی ام امّا
در تو با اشتیاق افتادم